مکتب خونه همه چی دونا؟
رقص سماع... عملی قابل تامل
۱۳۹۵/۰۷/۲۴
1337 بازدید

کد مطلب : 358813
سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست.
واژهشناسی
سَماع در لغت به معنی شنیدن، شنوایی و آوای گوشنواز است.در اصطلاح صوفیان سماع به معنی خواندن آواز و یا ترانه عرفانی توسط قوال یا قوالان (گاه همراه با نغمه ساز) و به وجد آمدن شنوندگان در مجالس «ذکر جلی» است. از آنجا که این به وجدآمدن گاه به رقص و دست افشانی میانجامد، تقلیبا به مجموعه قوالی، نغمه ساز، به وجد آمدن و رقص، سماع گفته میشود.
سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح بر آوازی اطلاق میشود که حال شنونده را منقلب گرداند؛آنچنان که صائب تبریزی میفرماید: عشق، ذرات جهان را در سماع آوردهاست / چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است منبع این سماع چیزی جزء عشق نباید باشد؛ عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا میرسد؛ ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ قرن ۵ ق/۱۱م نیز میگوید: صوفی به سماع دست از آن افشاند/ تا آتش دل به حیلتی بنشاند عاقل داند که دایه گهواره طفل/ از بهر سکوت طفل میجنبانداز این رو صوفیان توجه ویژهای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک، نام نهادند.
سماع در اصطلاح صوفیه گوش دل فروداشتن به اشعار و الحان و نغمهها و آهنگهای موزون است، در حال جذبه و بی خودی. سماع را دعوت حق خوانند، و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به سوی حق انگارند. (جواد نوربخش)
تاریخچه
از تاریخچه سماع پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی مسلم است که سماع و رقص مذهبی برای خداوند، ریشه در تاریخ اساطیری دارد. در آیاتی از تورات، به سماع داوود نبی اشاره شدهاست که «به حضور خداوند جست و خیز و رقص میکرد» همچنین در انجیل نیز به رقص و سماع حضرت مریم بر روی پلکان مذبح اشاره شدهاست.
اما پس از اسلام و تا سال ۲۴۵ هجری اثری از سماع در مراسم مسلمانان به چشم نمیخورد. در این سال ذوالنون مصری اجازه تشکیل اولین مجلس قوالی و سماع را به شاگردان خود داد. اندکی بعد و در سال ۲۵۳ نخستین حلقه سماع را علی نتوخی در بغداد به پا کرد.
به درستی آشکار نیست که تشکیل مجالس سماع از چه زمانی آغاز شد، با این حال میدانیم که سماع سابقهٔ مذهبی غیر اسلامی داشته و در زمانهای دور در پرستشگاههای مذهبی به کار میرفتهاست. در صدر اسلام، سماع بدان صورت که در مجالس صوفیه بود، وجود نداشت. در سال ۲۴۵ ق صوفیان در جامع بغداد از ذوالنون مصری اجازه سماع را گرفتند، با این همه، نخستین حلقه سماع در ۲۵۳ ق توسط علی تنوخی ـ یکی از یاران سری سقطی ـ در بغداد بر پا شد. در باب وجه تسمیه سماع، احمد غزالی معتقد بود که سین و میم سماع اشاره دارد به سم، به معنای سّرِ سماع که مانند سم است و عین و میم به معنی مع، بدین معنا که سماع شخص را به معیت ذات الهی میبرد .
مولانا جلال الدین رومی مراقبه ای را پایه گذاری کرد که برای هفتصد سال در میان جمعی از صوفیان ادامه دارد. این مراقبه نوعی رقص است.
کودکان دوست دارند به دور خود بچرخند، هیچکس نپرسید که چرا در تمام دنیا، تمام کودکان عاشق چرخیدن به دور خود هستند.
جلال الدین رومی با دیدن اینکه کودکان به دور خود می چرخند، فکر کرد باید چیزی وجود داشته باشد که کودکان احساس می کنند ولی نمی توانند بیان کنند و شاید اگاه نباشند که ان چیست.
پس خودش چرخیدن را ازمایش کرد. و شگفت زده بود که اگر به چرخش ادامه بدهی، لحظه ای فرا خواهد رسید که مرکز وجودت ایستا و ساکن باقی می ماند و تمام بدن، ذهن، مغز و همه چیز در چرخش است و ان مرکز در در چرخش نیست، تو هستی مرکز گردباد، سماع تقریبا مانند گردباد است، ولی در مرکز گردباد نقطه ای را خواهی یافت که ابدا حرکت نمی کند.
زمانی جلال الدین دریافت که می توان ان مرکز وجود را که ثابت است پیدا کرد، به مدت 36 ساعت بی وقفه چرخید، جمعیت بزرگی گرد امده بودند. جمعیت تغییر می کرد مردم می رفتند و دوباره بازمی گشتن، پس از 36 ساعت او روی زمین افتاد و مردم خنده ای بلند را شنیدند...
جلال الدین بلند شد و خندید و گفت: من در این 36 ساعت ذره ای حرکت نکردم اینک من برای جستن خدا نباید به مکه بروم ... من او را یافتم ...
در مرکز ثابت خودم ...
"او انجاست"
منبع ویکی پدیا و کتاب روح عصیانگر


سماع به نوعی از رقص صوفیه شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود. سماع سابقه دیرین تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در این دین پیدا نمودهاست.
واژهشناسی
سَماع در لغت به معنی شنیدن، شنوایی و آوای گوشنواز است.در اصطلاح صوفیان سماع به معنی خواندن آواز و یا ترانه عرفانی توسط قوال یا قوالان (گاه همراه با نغمه ساز) و به وجد آمدن شنوندگان در مجالس «ذکر جلی» است. از آنجا که این به وجدآمدن گاه به رقص و دست افشانی میانجامد، تقلیبا به مجموعه قوالی، نغمه ساز، به وجد آمدن و رقص، سماع گفته میشود.
سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص و وجد است و در اصطلاح بر آوازی اطلاق میشود که حال شنونده را منقلب گرداند؛آنچنان که صائب تبریزی میفرماید: عشق، ذرات جهان را در سماع آوردهاست / چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است منبع این سماع چیزی جزء عشق نباید باشد؛ عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند، بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا میرسد؛ ابوسعید ابوالخیر، از عارفان بزرگ قرن ۵ ق/۱۱م نیز میگوید: صوفی به سماع دست از آن افشاند/ تا آتش دل به حیلتی بنشاند عاقل داند که دایه گهواره طفل/ از بهر سکوت طفل میجنبانداز این رو صوفیان توجه ویژهای به سماع داشتند و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک، نام نهادند.
سماع در اصطلاح صوفیه گوش دل فروداشتن به اشعار و الحان و نغمهها و آهنگهای موزون است، در حال جذبه و بی خودی. سماع را دعوت حق خوانند، و حقیقت سماع را بیداری دل دانند و توجه آن را به سوی حق انگارند. (جواد نوربخش)
تاریخچه
از تاریخچه سماع پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی مسلم است که سماع و رقص مذهبی برای خداوند، ریشه در تاریخ اساطیری دارد. در آیاتی از تورات، به سماع داوود نبی اشاره شدهاست که «به حضور خداوند جست و خیز و رقص میکرد» همچنین در انجیل نیز به رقص و سماع حضرت مریم بر روی پلکان مذبح اشاره شدهاست.
اما پس از اسلام و تا سال ۲۴۵ هجری اثری از سماع در مراسم مسلمانان به چشم نمیخورد. در این سال ذوالنون مصری اجازه تشکیل اولین مجلس قوالی و سماع را به شاگردان خود داد. اندکی بعد و در سال ۲۵۳ نخستین حلقه سماع را علی نتوخی در بغداد به پا کرد.
به درستی آشکار نیست که تشکیل مجالس سماع از چه زمانی آغاز شد، با این حال میدانیم که سماع سابقهٔ مذهبی غیر اسلامی داشته و در زمانهای دور در پرستشگاههای مذهبی به کار میرفتهاست. در صدر اسلام، سماع بدان صورت که در مجالس صوفیه بود، وجود نداشت. در سال ۲۴۵ ق صوفیان در جامع بغداد از ذوالنون مصری اجازه سماع را گرفتند، با این همه، نخستین حلقه سماع در ۲۵۳ ق توسط علی تنوخی ـ یکی از یاران سری سقطی ـ در بغداد بر پا شد. در باب وجه تسمیه سماع، احمد غزالی معتقد بود که سین و میم سماع اشاره دارد به سم، به معنای سّرِ سماع که مانند سم است و عین و میم به معنی مع، بدین معنا که سماع شخص را به معیت ذات الهی میبرد .
مولانا جلال الدین رومی مراقبه ای را پایه گذاری کرد که برای هفتصد سال در میان جمعی از صوفیان ادامه دارد. این مراقبه نوعی رقص است.
کودکان دوست دارند به دور خود بچرخند، هیچکس نپرسید که چرا در تمام دنیا، تمام کودکان عاشق چرخیدن به دور خود هستند.
جلال الدین رومی با دیدن اینکه کودکان به دور خود می چرخند، فکر کرد باید چیزی وجود داشته باشد که کودکان احساس می کنند ولی نمی توانند بیان کنند و شاید اگاه نباشند که ان چیست.
پس خودش چرخیدن را ازمایش کرد. و شگفت زده بود که اگر به چرخش ادامه بدهی، لحظه ای فرا خواهد رسید که مرکز وجودت ایستا و ساکن باقی می ماند و تمام بدن، ذهن، مغز و همه چیز در چرخش است و ان مرکز در در چرخش نیست، تو هستی مرکز گردباد، سماع تقریبا مانند گردباد است، ولی در مرکز گردباد نقطه ای را خواهی یافت که ابدا حرکت نمی کند.
زمانی جلال الدین دریافت که می توان ان مرکز وجود را که ثابت است پیدا کرد، به مدت 36 ساعت بی وقفه چرخید، جمعیت بزرگی گرد امده بودند. جمعیت تغییر می کرد مردم می رفتند و دوباره بازمی گشتن، پس از 36 ساعت او روی زمین افتاد و مردم خنده ای بلند را شنیدند...
جلال الدین بلند شد و خندید و گفت: من در این 36 ساعت ذره ای حرکت نکردم اینک من برای جستن خدا نباید به مکه بروم ... من او را یافتم ...
در مرکز ثابت خودم ...
"او انجاست"
منبع ویکی پدیا و کتاب روح عصیانگر


نویسندگی در مجله اینترنتی کهلیک برای همه آزاد است، کافیست عضو شوید و دانسته هایتان را با سایرین به اشتراک بگذارید :
برای عضویت در مجله اینترنتی کهلیک کنید
پر بازدیدها
من سرباز صفر-پنج کرمان هستم...
فیزیک دانان نشان دادند که جاذبه زمین تحت تاثیر جهان کوانتومی نیست.
۴ روش ردیابی و یافتن گوشی گم شده خاموش و روشن
دستورهای میانبر در اتوکد، فتوشاپ، 3D Max و رویت
کانسپت در معماری.دلایل ناکامی دانشجویان معماری در طراحی
ساخت GIF (فیلم کوتاه) در تلگرام به اسانی
شاهکار مولانا در تقسيم بندي ما انسانها
پرستو صالحی و بردارش در ماه عسل
دیدگاه ها(0)
دیدگاه خود را ثبت کنید: